یاد از دوران کودکی

 دوران کودکی هر انسانی یکی از بهترین لحظات زندگی اوست که با خاطرات شیرین وشیطنت ها وبازیگوشی های این دوران گذرانده می شود.  دوران کودکی دوران است که انسان بدون دغدغه فکری و بدون ترس از آینده خود همیشه شاد و نهایت ناراحتی و غم افتادن در حین بازی است که بعد از افتادن وزخمی شدن کمی گریه می کنیم وخیلی زود فراموش می کنیم وبازی را از سر می گیریم.  ای کاش مشکلات دوران بزرگ سالی نیز همینطور سطحی وزود گزر می بود.  کودکی من مانند کودکی همه بچه ها سرشاراز شیطنت وبازیگوشای بود، کنار دوستان وهم صنفی هایم در مکتب  دوران مکتب ما خیلی شرایط خوب نبود تعمیرمکتب نداشتیم! روزی من شامل مکتب شدم همه شاگردان به مسجد درس می خواند من تاصنف دوازدهم را به مسجد و زیر خیمه های فرسوده آفتاب سوزان درس خواندم بخاطرتعمیرمکتب نداشتیم اما باز هم شور شوق زیاد به درس تحصیل داشتم  بازی های شیرین کودکی مثل فوتبال والیبال وهمه به همرای خنده کردن وگریه کردن، درس نخواندن و شرمندگی بعداز آن وبرخلاف آن تشویق توسط استاد وشادی ولبخند پس از آن مریضی های که در دوران کودکی مبتلا می شدم وشب بیداری های که مادرم می ماند، وهمیشه از این که مادرم درحین بیماری  کنارم هست، حسی خوبی داشتم و لذت می بردم. خواب ترسناکی میدیدم وتمام شب مادرم را در آغوش می گرفتم، تامبادا هیولاهای در خوابم مرا با خود نبرند و چه زیبا دوران کودکی سراسر خاطرات دلنشین را برایم داشت زود رفت:  بعضی وقت ها با تمام وجودم آرزو می کنم که کاش آن روزهای شاد و خوش کودکی باری دیگر تکرار می شد واین بار می توانستم، قدر تمام آن لحضه ها رابدانم وکم تر آرزو کنم که زود تر بزرگ شوم.  اما با افسوس و اندوه چیزی درست نمی شود. باید قدر لحظات پیش رو را بدانیم و از گذشته ی خود درس بگیریم! ۱۴۰۲/۸/۲ محمد عزیز همدرد

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ